بهترین اتفاق بزرگ و قشنگ زندگیم
خدایا شکررررررررررت.....اصلا باورم نمیشه ......... ثنای من راه رفت .........قدم برداشت ......اونم ٢ تا......تنهایی ......خدایا شکرت .......چه زود دعامو مستجاب کردی........شکرت ثنا جان همش ٨ روز از موقعی که تو وبلاگت نوشتم میگذره و تو قدم برداشتی....خودم فدای قدمات مامانی داشتم تی وی تماشا میکردم.....توام برای خودت داشتی با اسباب بازیات بازی میکردی.....یه دفعه دیدم بلند شدی و ٢ تا قدم برداشتی و بعد تالاپی خوردی زمین .....نمی دونی چقدر ذوق کردم زودی زنگ زدم به بابایی و بهش گفتم اونم خیلی خوشحال شدخودتم همش دست میزدی و میخندیدی . ......الهی قربونت برم من ...... دیگه هیچ نگرانی ندارم .....خدایا شکرت تاریخ دقیق راه رفتن...
نویسنده :
نازنین
18:16